روستای شادگان در استان کهگیلویه و بویر احمد

روستای شادگان در استان کهگیلویه و بویر احمد

نشسه من دلم چهل سال غم بی كوله بار امشو


كنم فریاد و اویلا ز دس روزگار امشو





نديدم مو جووني و نبردم عیش وی عمرم


نكرده سي مو فرقي هیچ امسالم وپار امشو خدایا نی چه بد کردوم غریب بی کس ابیدم


نشسه من دل کم طاقتم غم بی شمارامشو





گل سرخي نديدم من خزون دل وعمر خوم


همه ش چشم انتظارم كي بيا فصل بهار امشو





دلم تنگه وغمم سنگین هواسم پرت وابیده


مثيكه رهته زيرناخونم خار كُنار امشو





مودونم رنج و درد و غصه مال خوم تینا ني


وسی خلق خدا درد دل موبي شمار امشو





چقه بايد بوينم حق کشی و جور من اي دنیا


زمین تاریک وابی داد از ای گردوغبارامشو





ندارم دلخوشي هيچي زمین وابیده زندونم


قِدُم وابی هلال ای درد و روحم من فشار امشو





ندارم طاقت وصبری بیووارس وفريادم


کمر داغون ودل پر خین سرم خل زير بار امشو





دلم غرفون گورو که مو قربون چم و جوبال


موسرریز غم ابیدم ندارم غمگسار امشو





مشی سانه بگوبونگ اذونت نیرسه من ده


ویادم اومده او چشمه و مشک و ملار امشو





وخودیدم که رهتم سی بلی بی دی وسیم ایگو


بسونم سی کرم بی پیللش شال وقطار امشو





و کو رهتی بیو بو تیم بشی مردم خدا دونه


بگو سیم داستان رستم و اسفندیار امشو





وعزرائیل بگیتو تا بیا راحت کنه جونم


ککایل هرکی بی بیلش بیایه سر مزار امشو





خدایا مات و مبهوتم مو نونم چیکنم سی خم


دو تا پامه پیاده ایبره سرمه سوار امشو

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:28 توسط علی تقی پور| |

یاد دارم در غروبی سرد سرد.

می گذشت از گوچه ما دوره گرد.

داد می زد کهنه قالی می خرم.

دست دوم جنس عالی می خرم.

گر نداری کوزه خالی می خرم.

اشک در چشمان بابا حلقه بست .

عاقبت آهی کشید بغضش شکست.

اول ماه است و نان در سفره نیست.

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟

بوی نان تازه هوشش برده بود.

اتفاقا" مادرم هم روزه بود.

خواهرم با چادرش بیرون دوید.

گفت:آقا سفره خالی می خرید.

 

نوشته شده در سه شنبه 13 دی 1390برچسب:,ساعت 16:13 توسط علی تقی پور| |

 

اس ام اس و جوک جدید و خنده دار

اس ام اس جوک جدید خنده دار

 

 

پیامک جالب و خنده دار

عضنفر به همسرش :

عزیزم اگه موبایلت زنگ نمیزنه بدون منم… چون شارژ ندارم!

—–

جوک و اس ام اس جدید

غیر از کودک درون

و خر درون

و کرم درون

یه عدد سگ درون هم داریم !

که بعضی اوقات به دنبال پاچه می گرده !

—–

آنکس که نداند و نداند که نداند،قطعاً خودش را به کوچه علی چپ زده است.

۲بار که جفت پا بروید توی دهنش،قطعاً بداند و بداند که بداند..!

—–

جوک و اس ام اس خنده دار

یک خانه و یک لیسانس آی تی دارم

هرجا که طلب کنید پارتی دارم

من را به غلامی بپذیرید شما

من تا دو سه سال هم گارانتی دارم!

—–

جوک جدید

دوستم میخواد بهم زبان انگیلیسی آموزش بده میگه:

همیشه یادت باشه پسرا هیزن پس واسه افراد مذکر his به کار میره!

—–

یه سوالی مغزم رو پریشون کرده:

چرا جمعه این قدر به شنبه نزدیکه، ولی شنبه این قدر از جمعه دوره؟

—–

فرق سرت می دونی کجاست؟

دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا !

—–

توانا بُوَد , هر که ‘ دارا ‘ بُوَد ….. زِ ‘ ثروت ‘ دلِ پیر , بُرنا بُوَد
به ثروت هر آن ابله بی سواد …… به نزد کسان ، به به ! چه آقا بود

—–

سلام داداش

شمارتو دادم به خواهر یکی از دوستام میخواد بهت زنگ بزنه ، طلاق گرفته احتیاج به هم صحبت داره ، لطف کن باهاش حرف بزن بذار باهات درد و دل کنه من حسابی ازت تعریف کردم منو ضایع نکنی !!!

(ستاد ایجاد ذوق و روحیه کاذب در مردان !)

—–

اس ام اس خنده دار

دانشمندان به یه نتیجه منطقی رسیدن:

از یه جائی‌ به بعد بحث کردن دیگه فایده ایی نداره،باید فحش بدی !

—–

الان از تیم پرسپولیس که خرابتر نداریم !

پرسپولیستم عزیزم !

—–

جوک و اس ام اس جدید

تنها راهی‌ که یه زن میتونه یه مرد رو میلیونر کنه

*

*

اینه که اون مرد میلیاردر باشه !!

—–

اس ام اس خنده دار جدید

دﺧﺘﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟

ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟

ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﭘﺴﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﺩﺧﺘﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﭘﺴﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳـﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ

ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ چهار ﻭ سی ﻭ هشت ﺩﻗﯿﻘه !!!

—–

پیامک خنده دار

خدا گر ز حکمت ببندد دری

ز رحمت زند قفل محکمتری !

—–

سه مرحله احمقانه در زندگی

وقت داری! انرژی داری! اما پول نداری!

پول داری! انرژی داری! اما وقت نداری!

پول داری! وقت داری! اما انرژی نداری!

—–

منطقِ پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه:

“این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمی تونی‌ باز کنی‌!

—–

رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل؟

میگم پ نه په دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم!

—–

همیشه از بچگی یه موضوعی برام سوال بوده…

این چوب بستنی ها هست که دکتر ها می کنن تو حلق مریض

کیم هاش رو کی خورده!؟

—–

یکی از شباهتهای اکثر خانومها اینه که

طرز تهیه انواع استیک و ژیگو رو از برنامه آشپزی دنبال می کنن

آخرش شام همون کوکو سبزی رو درست میکنن!

نوشته شده در سه شنبه 6 دی 1390برچسب:,ساعت 11:27 توسط علی تقی پور| |

این برای کسیه که وب منو نورانی کرده با قدمهاش

 

 

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!

یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری


ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!

.پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام

فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست


خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد

در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند


دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است


اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد
عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ... آری ... عشق بها دارد !!!

آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
ُ
شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .

آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛ به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند

دلیل آفرینش انسان عشق بود وخدا انسان را عشق افرید چون عشق بود و در قلب انسان عشق را نهاد تا عشق شود پس باید قدر ایننعمت الهی (قدرت عشق) را دانست

گویند لحظه ایست روییدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود همدمشان روزی که سرشتند ز گٍل پیکرشان سنگی اندر گٍلشان بود و همان شد دلشان

فریاد من از داغ توست ...... بیهوده خاموشم مکن ...... حالا که یادت میکنم ...... دیگر فراموشم مکن ...... همرنگ دریا کن مرا ...... یکبار معنا کن مرا
دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده

می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم،تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی چگونه !؟

در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد [-o<

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی

اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند

دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »

به دنیایی که نامردان عصا از کور می دزدند ... من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم ...

اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه !

می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم! اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...

چشمهای تو مثل دریاست... اجازه میدی جورابامو توش بشورم؟

عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند! عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای

امروز روز ملی گلهاست روزت مبارک .... اینو برای همه ی گلهای دنیا که عطرشون رو دوست داری بفرست

چشماتو دایورت کردی رو قلبم خیالی نیست حداقل از رو ویبره درش بیار تا اینقدر دلمو نلرزونه

عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

عشقم را نثار تو کردم...اما نپذیرفتی. عشقم را به تو هدیه کردم آن را دور انداختی، زندگیم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندی، کاش روزی آن را برگردانی!

من یاد گرفته ام: مهم نیست که در زندگی چه داری، بلکه مهم اینست که چه کسی را داری.

زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند.

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است

عشق رو میشه تو دستای خسته پدر دید .... و توی نگاه نگران مادر ... نه تو دستای منتظر یه غریبه میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
رمز اسم قشنگته به لاتین
نوشته شده در یک شنبه 27 آذر 1390برچسب:,ساعت 11:44 توسط علی تقی پور| |

 

مجموعه جدید اس ام اس تسلیت محرم 90

 

قیامت بی حسین غوغا ندارد”شفاعت بی حسین معنا ندارد”حسینی باش که در محشر نگویند”چرا پرونده ات امضاء ندارد
——————

عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
——————

عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است
——————

آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
——————

ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
——————

ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم
——————

پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
——————

السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)
——————

اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
——————

محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
——————

حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد …
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته …
یا حسین مظلوم …
——————

یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …
——————

دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
——————

السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
——————

کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله …
——————

کربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد
——————

دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
——————

نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش‌آموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
——————

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
——————

گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.
——————

پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است ؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است…
——————

باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینه‌ی ما می‌شود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
——————

فرشته‌ها از امشب صبوی غم می‌نوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه می‌پوشن
——————

با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
——————

باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
——————

هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .
حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد . التماس دعا

نوشته شده در یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:,ساعت 16:34 توسط علی تقی پور| |

مرسی آبجی نازنین. اینو من از وبلاگت ورداشتم.

نوشته شده در شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 13:51 توسط علی تقی پور| |

نوشته شده در شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 13:51 توسط علی تقی پور| |

 

پیام های جدید و زیبا برای دلتنگی عاشقانه

خدایا
این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند
فکری کن
اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت .

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

هر لحظه هرجا که میرم حس نگاهت با من
این دل بیطاقتِ من قیده تورو نمی زنه
بذار یبار نگات کنم از جونو دل‌ صدات کنم
هرچقدر دلتنگی‌ دارم هدیه به اون چشات کنم

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

کاش می توانستم تمام دلتنگیهایم را بر کوله بار خدا میریختم تا با تنهائیش به کول بکشد

بدون هیچ خمی بر ابرو

اما افسوس که داده را پس نمیگیرد

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم …

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

باران کـه میبـارد…… دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود….. راه می افـتم … بـدون ِ چـتـر … من بـغض می کنـم ….آسمـان گـریـه ..

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست

آرزویم نظری روی تو و دیدن توست

من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم

با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم . .

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

میگن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه

حالا من با این هدیه ی قشنگ تو چیکار کنم!؟

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

نقــاش خــــوبی نــــبودم…
..
اما
..
ایــن روزها…
..
به لطـف تــــــــــو…
..
انـــتظار را
..
دیـــدنی میکــشـم

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

من و این داغ در تکرار مانده

من و این عشق بیدار مانده ،

مپرس از من چرا دلتنگ هستم

دلم بین در و دیوار مانده . . .

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

من حسرت دیدار تو دارم به که گویم
از بهر تو من ابر بهارم به که گویم

غیر از تو کسی را به خدا دوست ندارم
از نرگس چشم تو خمارم به که گویم

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ

زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ

شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد
اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد
من و تو پنجره های قطار در سفریم
سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

نمیدانم چرا بیمارم امشب
سکوتی خفته در گفتارم امشب
غم اشک دلم آهسته می گفت
پریشان از فراق یارم امشب .

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

دست من کوتاه از دیدار توست
قلب من اما همیشه یاد توست .

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

هرگاه دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت ، آنگاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

من بودم;

تو

و یک عالمه حرف…

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!

کاش بودی و

می فهمیدی

وقت دلتنگی

یک آه

چقدر وزن دارد…

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟
دلتنگی معنی ندارد …
درد دارد

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

دل من تنگ تو است

صندلیهای حیاط

پر برف دیشب …

و تو کی می آیی؟

که شود آب همه برفهایی

که نبودت را فریاد زده !

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم ، تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

دلتنگی احساس قشنگیه

وقتی بدونی اونیکه دوسش داری

هیچوقت فراموشت نمی کنه

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد …

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

نگاهم کن که چشمانت قشنگ است

صدایم کن که دل در سینه تنگ است

مرا با خود ببر آنسوی غربت

که اینجا شیشه هم از جنس سنگ است

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

چقدر سرد است!

وقتی…

دلتنگتم و نیستی

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

اشکهایم که سرازیر میشوند……

دیری نمی پایدکه قندیل می بندد…

عجیب سرد است هوای نبودنت

نوشته شده در دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:,ساعت 10:23 توسط علی تقی پور| |

 

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

.

 

در شکار معرفت با عشق پیمان بسته ایم / در میان عاشقان ما عاشق دل خسته ایم

در جواب بی وفایی ، مهربانی کرده ایم / مهربانی را به رسم معرفت طی کرده ایم . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

خدایم را دوست دارم چون وفادارترین است

و شاید به رسم همین وفاداریست که تو را به او میسپارم . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا  

این بار تو بگو دوستت دارم ، نترس ، من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید !

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

در خیال من بمان ، اما خودت برو ، آنکه در رویای من است مرا دوست دارد ، نه تو

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

برهنه می آئیم ، برهنه می بوسیم ، برهنه می میریم

با این همه عریانی ، هنوز قلب هیچکس پیدا نیست !

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

از کلام دلنشینت مست و شیدا می شوم / با نگاه نازنینت در تو پیدا می شوم

هر شب و روز جلوه گر در سجده گاهم می شوی / در حریم ساحل عشق ، موج دریا می شوم .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

می دانی چند بار از فکر من گذشته ای ؟!

فقط یک بار!!

چون دیگر هرگز از خیالم نرفته ای

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

رفتن بهانه نمی خواهد، بهانه های ماندن که تمام شوند کافیست . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

نمیدانم ! دل من نازک است یا چشمان تو تیز ، هرچه نگاه به تو میدوزم بند دلم پاره میشه !

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

شب گم شده در سیاهی چشمانت / شد رود ستاره راهی چشمانت

قربان نگاه تو که اقیانوسی / افتاده به تور ماهی چشمانت . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

مسافت نمیتونه به محبت فاصله بده ، با اینکه کنارم نیستی اما مهربونیتو حس میکنم . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

مهربانی زبانی است که :

برای کور دیدنی ، برای کر شنیدنی ، و برای لال گفتنی است . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

دوره ، دوره ی تنهایی دستها نیست

دوره ، دوره ی تنهایی دلهاست . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

خون داغ عشق در رگهای من جاریست باز

لب فرو بستن سکوت تلخ اجباریست باز

چند روزی میشود سودایی سودایی‌ام

در دل‌ شبهای من غوغای بیداریست باز

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

به جان ثانیه هایی که در فراق چشمانت می گذرند ، دل کوچکم تنگ نگاه توست . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

تا جان به تنم باشد ، یادت به سرم باشد / تا سر ندهم بر باد ، هرگز نروی از یاد . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

عشق چیست که همه از آن میگویند؟

ع : عبرت زندگی

ش : شلاق زمانه

ق : قصاص روزگار

اما افسوس و صدافسوس که شلاق زمانه را خوردم

قصاص روزگار را کشیدم! اما عبرت نگرفتم.

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

تنها تفاوت ما این است : تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمیبرم !

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

آمدی رفت زدل صبر و قرارم بنشین / بنشین تا به خود آید دل زارم بنشین

دل و دین بردی و اکنون بی جانم آمده ای / بنشین تا به تو آن هم بسپارم بنشین . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت ، آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت ، جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت . . .

پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا

همه احساس میکنن هر آن کس که زیباست مهربان است

دریا زیباست

ولی سیلی به صخره های ساحل میزند . . .


نوشته شده در یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:,ساعت 13:0 توسط علی تقی پور| |

 

اس ام اس های جدایی جدید

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست . . .

.

.

.

نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم

تو همیشه دعوتی ، راس ساعت دلتنگی . . . !

.

.

.

من وجودم به تو مدیون و دلم مامن توست

آرزویم نظری روی تو و دیدن توست

من اگر دور ز تو هستم و دلتنگ شدم

با صدای خوش تو غرق در آهنگ شدم . . .

.

.

.

هرچه دلتنگی هست ، حرفهایی که گره در گره است

تو بیا تا به همان بوسه اول برود . . .

.

.

.

تنهایی و دل تنگی هایتان‌ را پیش‌فروش نکنید

فصل‌اش که برسد به قیمت می‌خرند . . .

.

.

.

به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ

زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ

شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .

.

.

.

لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود.

من اسم این لحظه ها را “همیشه” گذاشته ام

.

.

.

دلتنگی

تنها نصیب من بود

از تمام زیبایی هایت . . .

.

.

.

خدایا

این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام نمیکند

فکری کن

اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت . . .

.

.

.

نمیدانم از دلتنگی عاشقترم یا از عاشقی دلتنگ تر

فقط میدانم در آغوش منی ، بی آنکه باشی

و رفتی ، بی آنکه نباشی . . .

.

.

.

بیا باران را دعوت کنیم ، به جشن دلتنگی رازقی

بیا دوباره عادت کنیم ، به بغض غریبانه عاشقی . . .

.

.

.

تمام خنده هایم را نذر کرده ام

تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا

عطر دستهایت ، دلتنگی ام را به باد می سپارد . . .

 

.

.

.

فریاد زدم بدونی بیزارم از جدایی ، دلم برات تنگ شده عزیز دل کجایی ؟

.

.

.

بدرود را نگفته برای سلام تو

از اولین دقیقه دلم تنگ می‌شود . . .

.

.

.

من و این داغ در تکرار مانده / من و این عشق بیدار مانده ،

مپرس از من چرا دلتنگ هستم / دلم بین در و دیوار مانده . . .

.

.

.

فرق عزیز و دلتنگ :

دلتنگ کسی که پیام میده عزیز کسی که پیام میخونه !

.

.

.

یه حساب تو دلتنگی هات برام باز کن

شاید برنده کل دلتنگی هات شدم . . .

.

.

.

اگه دلتنگ باشی تو ، مثل بارون شروع میشم

که با هر قطره اشکت ، منم که زیر رو رو میشم

همیشه ساده رنجیدی ، همیشه سخت بخشیدی

تورو میبخشم این لحظه ، شاید بازم منو دیدی . . .

.

.

.

من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست

حال دل از من نمیپرسی چرا حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست

.

.

.

بی روی او به دنیا ، یک ذره نیست میلی

از وقت رفتن او ، خیلی گذشته ، خیــــلی

دلتنگم و پریشان ، با یک امید کم رنگ:

شاید برای من هم ، دلتنگ مانده لیلی

.

.

.

دل اگر بهر عزیزان نشود گاهی تنگ / نامش هرگز ننهم دل ، که به آن گویم سنگ

.

.

.

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا / 
فردا شد و باز هم توگفتى فردا

امروزدلم مانده و یک دنیا حرف / 
یک هیچ به نفع دل تو تا فردا . . .

.

.

.

بهار و این همه دلتنگی؟!

نه

شاید فرشته ای

فصلها را به اشتباه

ورق زده باشد . . .

.

.

.

پیش چشمت خطاست شعر قشنگ

چشمت از شعر من قشنگ تر است

من چه گویم که در پسند آید

دلم از این غروب تنگ تر است

.

.

.

سه شاخه گل برات میفرستم

یکی از طرف خداوند که نگهدارت باشه

دومی از طرف دلمه که دوستت داره

و سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده . . .

.

.

.

از چه دلتنگ شدی !؟ دلخوشی ها کم نیست !

بهتر ببین . . .

.

.

.

می بوسیمت سه تایی  من و غم و تنهایی / امان از این جدایی دلتنگتم خدایی  . . .

.

.

.

منو ببخش که بی خبر تو خلوتت پا میزارم

مقصرش دلتنگیه ، من که گناهی ندارم . . .

.

.

.

تو این دنیا تو این عالم / میون این همه آدم

ببین من دل به کی دادم / به اون کس که نمیخوادم

دلم شیشه دلش سنگه / واسه سنگه دلم تنگه

 

.

میخوام که عاشقت بشم ، گل شقایقت بشم

دلم واست تنگ شده بود ، گفتم مزاحمت بشم !

.

.

.

دیگه به نبودت عادت کرده بودم

خو دمو با خیالت راحت کرده بودم

دو باره زد به سرم شعر دلتنگی بگم

برای دل خو دم شعر غریبی رو بگم

.

.

.

دلتنگم و دیدار تو درمان من است / بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ تنی مباد و بر هیچ دلی / آنچه از غم هجران تو بر جان من است

.

.

.

میگن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه

حالا من با این هدیه ی قشنگ تو چیکار کنم!؟

.

.

.

سلام  بهونه قشنگ من برای زندگی

آره بازم منم همون بهونه همیشگی

فدایه مهربونیات چه میکنی با سرنوشت

دلم برات تنگ شده بود این نامه و واست نوشت

.

.

.

اگه گفتی امروز چه روزیه ؟

بگو دیگه !

زیاد فکر نکن ! امروز همون روزیه که دلم برات تنگ شده !

.

.

.

یک نصیحت: مواظب خودت باش!

یک خواهش: اصلاً عوض نشو!

یک آرزو: فراموشم نکن!

یک  دروغ: تورو دوست ‏ندارم!

یک حقیقت: دلم برات تنگ شده

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 11:57 توسط علی تقی پور| |

 

*به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفیــــــــــــــــــــــــق منه …….
وقتی باختم گفت : من رفیـــــــــــــــــــــــــــقتم ……

.

.

.

*به سلامتی دریاچه اورمیه…
نه بخاطر اینکه مظلومه فقط به خاطر اینکه هیچ وقتی اجازه نداد کسی توش غرق بشه…

.

.

.

*به سلامتی لرزش دست های پیر پدر

.

.

.

 

*به سلامتی‌ اون بچه‌ای که شیمی‌ درمانی کرده همه موهاش ریخته،

باباش میگه قربونت برم از همه اونا تو خوشتیپ تری ….

.

.

.

*به سلامتیه همه اونایی که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!

.

.

.

*کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده …میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بزار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!به سلامتی همه باباها….

.

.

.

*به سلامتی اونایی که به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نمیشوند .

.

.

.

*به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه…

.

.

.

*به سلامتی مادر که بخاطر ماهیکلش به هم خورد.

.

.

.

*به سلامتی کسی که دید تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن….!

.

.

.

* به سلامتی بیل!
که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.

.

.

.

* به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست

.

.

.

* به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه

.

.

.

* به سلامتی آسمون که با اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره

.

.

.

*به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌… انگشت کوچیکهٔ عشقمم نیستی

* به سلامتی اونایی کهچه عشقشون پیششون باشه چه نباشه چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه…
* به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن…

.

..

 

* به سلامتی مداد پاک کن
که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه…

* به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست
ولی هنوزم شکستن بلد نیست…

.

.

.
* به سلامتی مادر…
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس نداره مادره…

.

.

.
* سلامتی حلقه های زنجیر که زیر برفو بارون میمونن زنگ میزنن ولی باز هم دیگرو ول نمیکنن

.

.

.
* گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم……….

.

.

.

به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟که پشت و رو ندارهولی یه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو سرویس کردهبه سلامتی همه اونایی که مثل گل آفتابگردان هستند

نوشته شده در دو شنبه 23 آبان 1390برچسب:,ساعت 11:47 توسط علی تقی پور| |

گلی کردی و گهتی دل گرهته

                          ودهسیت ای سفرمشکل گرهته

غزل سی مو د نیگی تا بسوزم

                           سراغی نیگری وی حال و روزم

اگر ایخی بری حرفی نیارم

                          اما ویس تا بگم وی روزگارم

اگر بی دل غزل سازی نیاره

                          اگر عشقم د آوازی نیاره

گمون کردی که مهرم سرد ویبو

                          رفیق عشق تو نا مرد ویبو

گمونت بد گمونی بی عزیزم

                           مو ایخواسم غم صحرا نریزم

مو هم طاقت نیارم دیرت آبوم

                            صدقی برگ مث شمشیرت آبوم

خویا دونه که ماتم رهم بهسه

                            غم نونل پتی سر دل نشهسه

تو خوت دونی نه مردی او و نونم

                         غم عشق تو بی که ایکه خزونم

تیل کالت دو تا کاسی عسل بی

                           کمون برگلت ضرب المثل بی 

پسینی که تیت من ره ولم که 

                            یه کیشی وم کشی و باطلم که 

مث مشق دبستانی خطم زی

                            خوتم املا گرهتی غلطم زی

و در گاه روندی و ورپیچناییم

                            و کیفار دو برگت پیتناییم

دو تا ورمه ی پلت مث دار  ونامه

                            و هر جا ایروم سایت نهامه

دلم سر کیچه سرگردونت ایبو

                            و پا بوست ایا قربونت ایبو

تموم کیچه بی خرسم تر ایبو

                            زمهسون تیم عاشق تر ایبو

اگر سی تو د نیگم شعر نازی

                            اگر بی تو نیارم عشق بازی

بیون درد فقیری عسق و خو که

                            من من ورد بدبختی ولو که

فلک از نو دوباره بونه کرده

                          غم آورده من ای دل حونه کرده

د نیسازه زمین بی حال زارم

                            زمونه ی بی وفا ک تهلخوارم

زمهسون برف و بارم کرد و کشتم

                           یه تربه شرمساری بهس و پشتم        

نوشته شده در یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:,ساعت 9:58 توسط علی تقی پور| |

 جملات اس ام اس جدید عاشقانه New Love SMS

سیب دلم …
لک زده است
برای عطر دستانت !
گمم نکن !!
قول ..
که گوشه ی حافظه ات ..
آرام بنشینم !
بگذار بمانم !..
آرام گوشه حافظه ات فقط

 

نوشته شده در شنبه 14 آبان 1390برچسب:,ساعت 15:9 توسط علی تقی پور| |

 

 

                                        تمام چسپ زخم هایت را هم که بخرم

                                           

                                   باز نه زخمهای من خوب می شود

                   

                                             نه زخم های تو

 

                                                        

نوشته شده در یک شنبه 8 آبان 1390برچسب:,ساعت 11:27 توسط علی تقی پور| |

 

 
فرهنگ لغت لر ( الف )
 
 
آبادی – مال گروهی از خانوارها.
آجیده = خرد شده، له شده
آخر زمون = آخر الزمان، قیامت
آخ و تف = آخ کشیدن و تف و لعنت فرستادن بر خود یا دیگری در مقام تاسف از هر اتفاق نامطلوبی
آخون = خرمن کوبی ، خرد کردن خرمن محصولات با چهارپا
آخه = آخر
آرویز ( آربیز ) = آرد بیز ، غربال ، الک
آرگ = کام دهن
آرمون = آرمان ، آرزو
آروم = آرام
آزا = آزاد
آزار زده = بیمار شده ، مبتلا به درد آزار
آزگار = پی در پی ، مدام
آسره = پهنا ، دامنه و سینه کش ارتفاعات جغرافیائی
آسمون = آسمان
آسک = آسیاب دستی ، دستاس
آسون = آسان
آسین = آستین
آسیو ( اَس یَو ، اَس اَو) = آسیاب آبی
آش واپالن = ظرفی که با آن آش را می پالایند ، شیره کش
آغُز = شیر زک
آغل = قاش
آفت = باران شدید ، طوفان
آک بند = نو ، فابریک
آلات ( مِن کُمَه) = جگر آلات ، محتویات
آلون = کوپه ی خرمن کوبیده شده
آلون بستن = به شکل آلون در آوردن و جمع آوری کوبیده ی شاخه های محصول زراعی در وسط جا خرمن
آل و گول = فریب دادن ، تظاهر به صداقت از روی فریبکاری
آمخته = آموخته ، عادت کرده
آنداس = آدامس ، جویدنی
آهنه = تیغ زدن گوی خشخاش فتیغ تریاک
آیَی = واژه ای برای هشدار یا بانگ دادن
آیَی آیَی = کلمه منادا به مفهوم نگاه کن ، برای تفهیم و حتی تهدید
 
الف
اَئنَی = و گرنه
ات جری = معاملات فیصله نیافته و غیر قطعی و در جریان
اَت عیال = اهل خانواده ، زن و فرزندان
اِتل مِتل = مثل و مانند
اَتل مَتل = نوعی بازی کودکانه
اَتی = کتک زدن به زبان کودکانه
اَتیم = یتیم
اَجار = مرتع پر علف ، علفزار
اُجاق کور = کسیکه صاحب فرزند نباشد یا از داشتن پسر محروم است
اُجاق کور کردن = کنایه از فرزندی که عدمش به ز وجودش است
اُجاق گاه = اجاق داشتن
اَجل بختی = تیر و تقدیر ، قضا و قدری
اَجواد = اعیان ، با اصل و نسب
اَحشام = گاو ، اسب ، الاغ ، حتی گله بز و گوسفند
اِحشوم = ایشوم ، آبادی
اِحفاظ = مراقبت ، محافظت
اَحوالی = احوالپرسی
حالی و ا َحوالی  = احوالپرسی کردن
اَحوِِِردَه = پوشال سقف منازل ، در گذشته از بوته و شاخه ی درختچه هائی نظیر تمیس ( بنگرو) ، بوته ای بنام بادآورد و سرشاخه ی درختانی چون بلوط و بادام کوهی برای پوشش روی چوبهای سقف استفاده می شد که به آن ( اَحورده ) می گفتند
اُخت = عادت
اَخترون بخترون = از ما بهتران
اَخته = دامی که بیضه هایش را کشیده باشند
اَخسَک = نگاه و تبسم ناباورانه یا از روی تمسخر
اَدُووَه = ادویه
اَر = اگر
اَرَختُل = نوعی بازی
اَردَن = کوبیدن ، آرد کردن
اَرزَن = نوعی درختچه ی خاردار
ارزوون = ارزان
اٍرسی = کفش
اَرشِن = گز ، متر
ارَگ بَرَگ = دو جا گوئی ، دو بهم زنی
اَرن = جایگاه نمک دادن به دام را گویند
اِرنَکی = صفتی برای افراد مسخره که مورد دست انداختن دیگران قرار می گیرد
اَز باره = دوباره
از بَر = از حفظ
از خود = خودمانی دانستن
از خومون بهترون = از ما بهتران
از نو = دوباره
اُسا = استاد ، بنا
اَسپ = اسب
اسم و رسم = نام و نشان
اَسَن = حُسن در مقام منادا ، اَحسنت
اِشار ( هِشار ) = اشاره
اُشتُلُم = زور و ستم ، پرخاش و تندی ، انعام ، مشتلق ، دروغگو
اُشتَو ( اِشتاب ) = عجله ، شتاب
اَشخال = آشغال ، خاکروبه
اَشرفی = نوعی سکه دوره فتحعلیشاه قاجار که بر روی آن جمله ( السلطان والسلطان فتعلیشاه قاجار درج شده است
اِشکَسن = شکستن ، شکسته شدن
اِشکَفت = شکافی در کوه که چند نفر بتوانند در آن زندگی کنند ، غار
اِشکَهل ( اشکل ) = هر نوع صدای نامشخص
اِشکَنه = نوعی قلم فلزی که از آن برای شکستن هیزم استفاده می شود
اشکُون = شکست ، ورشکستگی
اِشناختن = شناختن
اِشنُفتَن = شنیدن ، از مصدر شنفتن
اصل کاری = حرف اصلی و مطلب مورد نظر
اِعراض کردن = ترسیدن ، ترس ناگهانی بر اثر وارد شدن شُک
اِعلان = اعلام
اَعنَو = سنگ آب
اَعیون = اعیان
اُفتاسن = مصدر فعل افتادن
اَفتو = آفتاب
اَفتو زَنون = شفق ، صبح دم
اَفتو زرد = تنگ غروب
اَفتووه = آفتابه
اُفتین = آستین
اُفور = بلا ، آفت ، مرض
اُفگو = بهتان
اَقَلَ کَم = لااقل ، حداقل ، دست کم
اِق و نِق = غرولند
اَقوون = اقوام
اکالی = اهالی ، در مقام پرسش ؟
اِکراه = دلخور
اَکَه اَکَه = کلمه استفهامی که موقع نمک دادن دامها برای تجمع آنها اداء می شود
اَگزاء = اجزاء ، مواد
اَگه = اگر
اَلاف = معطل
اَلانه = الان
اَلپَر = دستبرد ، چنگ انداختن برای به دست گرفتن هر چیزی ، رجوع به هلپر(هپرون)
اَلچر = موذی و خرابکار ، صفتی برای کودکان موذی و کنجکاو
اَلک بیز = نوعی آرد بیز با شبکه های ریز
اَلدَنگ = نا فهم
اَلَم شَنگه = داد و بیداد ، همهمه ، شلوغی
اَلو = فروزان ، مشتعل
آلونک = خرابه ، چهار دیواری موقت ، اقامتگاه نگهبان باغ یا مزرعه یا باغ
اُلوس = بز سفید رنگ
اَلّه = الله ، در موقع عصبانیت اداء می شود ، پناه به خدا بردن
اِله و بِله = اینطور و آنطور
اَمونتی = امانتی ، امانی
اَمبُر = آتش گیر ، انبر
اُمبلا = این دفعه ، اینبار ، یک بار دیگر
اُمشو = امشب
اَمون = امان
اَمون وَش نَدا = به او مهلت نداد
اِم یک = نوعی تفنگ
اُن بیدگار = هرچه قدر ، هر اندازه
اَنجال = اسباب و اثاثیه منزل
اَنجنادَن = جواندن ، مصدر فعل انجنیدن یا جویدن و لهیدن
اَنجیکه = نوعی درختچه شبیه انجیر ، انجیرک
اَنجه اَنجه = کوفته ، تکه تکه
اَند و بند = اندربند ، چهار ستون بدن ، اسکلت
اِنکه زدن = ناله و ناراحتی و نفس زدن بیمار
اَنَکی = مسخره
اَنگ = عیب و ایراد ، علامت و نشانه
اَنگُلَک = اَنگُل کردن
اَنگ اول = اول بار ، اول سر
اَو اَو = لفظی برای توقف و لنگ کردن گوسفند
اَو = آب
اُو بال = آن طرف
اُو بُردگی = آب بردگی ، آب برده
اَو پیت = تابیدن طناب دور بار یا کمر چارپا بوسیله چوب (چو پیت)
اَو توله = آب اسفناج(توله=علفی است بهاری که برگ پهنی دارد)
اُوچونو = آن طور ، به آن روش و شیوه
اُو دَس = آنطرف
اَو دُلون = آب دوغ جوشیده برای تهیه کشک
اَوُر = ابر
اُورو = آبراه
اُور و کُوار = ابر و غبار
اُوری- ایرِی = آنطرف و این طرف ، آنرو اینرو
اُوریز = محل ریزش آب
اُوریشُم = آویشن ، نوعی گیاه ذارویی
اوسار = افسار
اُوسَن = آبستن
اوسِن = افسون
اُوسَه = چنگال چوبی ، وسیله ای برای باد دادن خرمن کوبیده محصول
اُوسه انداختن = پرتاب کوپه ی خرمن بوسیله چنگک
اُوسُ = آنوقت ، بعدا
اُوشا = حصار آغل بوسیله خار و سر شاخه درختان ، محل نگهداری از گوسفندان
اُو شِلو کُن = کسی که آب را گِل کند، صفت افراد دو بهم زن
اُشنادَن = افشاندن ، پاشیدن
اوغون = محدوده ، تیر رس
اُقات تَلی = ناراحتی کردن ، بدخلقی کردن
اُو کُم = مرض استقساء ، زیاد آب خوردن و بد شدن احوال
اُو کُشته = نابود شدن گیاه از فرط آبیاری زیاد ، آب کشته شدن زمین
اَو کشی = آب کش کردن ظروف یا البسه ، نفوذ آب در زخم پوست یا در ریشه دندان
اُو کِردن = آب کردن ، فروختن
اُو گَردون = آب گردان ، ملاقه
اُوگه = آبگاه ، آبشخور
اول آخُر = همیشه ، مدام
اول تِیسُ = از ازل تا کنون ، همیشه ، تابحال
اَوَل عُمر = نوجوانی یا جوانی
اَولَه = آبله
اُونانیش = اشاره به چیزی ، آنجاست ببین ..
اَو وَرار = باتلاق ، آبخیز
اُو ره = ابزار و وسایل
اُه = لفظی که در موقع از دست دادن ناگهانی چیزی یا عصبانیت ادا می شود
اُو هره با = بسیار آبکی
آویاری = آبیاری
اَهرم = هر نوع موانع زیر زمینی مانند سنگ یا ریشه ی گیاهان که هنگام شخم گاو آهن به آن برخورد می کند
اَهرم زمین = عمق زمین
اَهل = اهلی ، رام
اَهلاذه = ( اعلاذه ) ، مخصوص ، جداگانه
اَهلیت = انسانیت ، ماهیت نیک
اَهنومه ( اَعنومه ) = بد ترکیبی و زشتی ، و در مثلی می آید( سِی اعنومه ی دو روزگار = برای ابد و همیشه )
اَهنومه روزگار = نمونه ، نماد و سمبل زشتی ها
اِی ( ئی ) = این ، صفت اشاره
ئیبال(ویبلال) = این طرف
اِیبَس = می بست ، سوم شخص مضارع اخباری
ایتَکه = می تکاند ، خالی می کند
اِیتِنگَنه ( ایوَر تنگه ، وَر تِنگِسَن ) = می پرد ، می رقصد ( در حال شادمانی )
ایتَوونه = پالایش می کند ، می پالاید ( توونَادن)
ایجایَنه = می جود ، از مصدر جَوِسَن
ایجُمنِه = می جمباند ، از مصدر جُمِسَن
ایچارنه = می چراند ، از مصدر چَردَن
ای چِنِه ( ئیچنه ) = این چیست ؟ این جاست
اِیچو = اینجا
ایچونو = اینطوری ، اینچنین ، این طرف یا به یک سمت
ایچهرَنه = می چلاند ، از چهرنادن
ایخَره = می خورد
اِیخِی = می خواهی ، از خواسن
ایدرگرده = در می گذرد(وارونه می شود)
ایدِرُنگَنا = آواز می خواند ، زمزمه می کرد ، هنگام خواندن کبک نیز گفته می شود ( ایدرُنگنادُم = می خواندم )
ایلَکه = می لرزد ، تکان می خورد ، از لَکِسَن
ایدُم = می دهم
ایرَوِه = می رود، از رهتن
ایرُهمِه = می رمبد ، خراب می شود ، از مصدر رُهمِسَن
 
 
 
 
نوشته شده در دو شنبه 2 آبان 1390برچسب:,ساعت 13:54 توسط علی تقی پور| |

Interview with god

گفتگو با خدا

I dreamed I had an Interview with god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .

So you would like to Interview me? "God asked."

خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟

If you have the time "I said"

گفتم : اگر وقت داشته باشید .

God smiled

خدا لبخند زد

My time is eternity

وقت من ابدی است .

What questions do you have in mind for me?

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟

What surprises you most about humankind?

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

Go answered ….

خدا پاسخ داد ...

That they get bored with childhood.

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .

They rush to grow up and then long to be children again.

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .

That they lose their health to make money

این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.

And then lose their money to restore their health.

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .

By thinking anxiously about the future. That

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .

They forget the present.

زمان حال فراموش شان می شود .

Such that they live in neither the present nor the future.

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .

That they live as if they will never die.

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .

And die as if they had never lived.

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .

God's hand took mine and we were silent for a while.

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .

And then I asked

بعد پرسیدم ...

As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?

به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟

God replied with a smile.

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد .

To learn they cannot make anyone love them.

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .

What they can do is let themselves be loved.

اما می توان محبوب دیگران شد .

learn that it is not good to compare themselves to others.

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .

To learn that a rich person is not one who has the most.

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .

But is one who needs the least.

بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .

And it takes many years to heal them.

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .

To learn to forgive by practicing forgiveness.

با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .

نوشته شده در سه شنبه 26 مهر 1390برچسب:,ساعت 15:15 توسط علی تقی پور| |

هر دلي تنها بمونه آخه ور داره ترك    

دس و دس يك بديمون تا نپاشيمون ويك (دست بدست هم بدهيم تا از هم جدا نشويم)

ياد ايل و فصل سوز ايله بالا ايله زير (ياد ايل و فصل بهار و  كوچ از  سرحد به گرمسير)

پيرمرد صد و بالا ني نها زر چل چمك (زيرچل=زير بغل   - چمك =عصا)

عشق رهتن كس نياره بنگ برنو در نيا (رهتن=رفتن-نياره=نداره-بنگ برنو=صداي برنو)

تف و من ذاتت بيايه توف و من ذاتت فلك (تف=لعنت-بيايه=بيايد)

هر دقه صد دييه گوري وت بيم بازم كمه(اگه هردقيقه صد بد و بيراه به تو بگويم باز هم كم است)

كم بپاشن! كم بپاشن لا وه لي زخمم نمك (لابلاي زخمهاي من كمتر نمك بپاشيد)

من بتم بغضي غريبه تنگ وابيه دلم (بتم =گلويم-تنگ وابيه= تنگ شده)

سي جيره نوني و قيري ديم و سي مشتي گمك   (براي سهميه ناني و فرياد مادرم و مشتي گندم برشته)

ريشه بايد روند مث دار بلي دار كنار(بايد مثل درخت بلوط و درخت صدر ريشه اي محكم زد)

وا مصيبت مرد و كوچه پا پسابو بي ي چك!(مصيبته كه مردي با يك سيلي عقب نشيني كنه)

هر علف هرزين بايد وركني و ور بيي(هر علف هرزي را بايد بكني و بياندازي)

جون چلتيك ايگره من كرته سگ مذهب گرك(سوسك قدرت چلتوك را داخل شيارهاي مزرعه مي گيرد)

ار بميري صد برابر خشتره خشتر كه تو(اگه بميري براي تو صد برابر بهتر است كه تو)

سر كني زنديت مين آشغال دوني بي كيك(داخل آشغالها با بيد و كك زندگي كني)

سوم و سرمي سخت من رهيه تشي آمايه كن(سرماي سختي در راه است آتشي آماده كن)

پشت سر پيز اييه طيفوني نفس گير پس برك

(پشت سر سرما پاييز مي آيد و طوفاني نفس گير از دور مواظب پاييز است) 

وقتشه ايمون بياريمون و تش عشق بلي(وقت آن است كه به آتش بلوط ايمان بياوريم)

تا وه گردن دل نمونه دم دقه اوسار شك (اوسار=افسار-دم دقه= هر لحظه)

زلتري تش بر كنيمون دل بونديمون وه تش

(هر چه زودتر آتشي روشن كنيم و به آن آتيش دل ببنديم) 

قدر گرماش بيونيمون نزنمون زير دلك (قدر گرمايش را بدانيم و ناسپاسي نكنين)

  پس برك==موقعي كه كسي دزدي مي كند و نگهباني مي گمارد كه از دور مواظب دزد باشد تا دزد با خيال راحت دزدي كند به آن نگهبان پس برك مي گويند..

 

 

نوشته شده در شنبه 23 مهر 1390برچسب:,ساعت 14:29 توسط علی تقی پور| |

سلام دوستان گلم.اگه لغت لري داريديا  لغت فارسي داريد و مي خواهيد لري آن لغت را بدانيد برام  لغات خود را ميل كنيد تا به ميلتان ارسال كنم. خوشحال مي شوم....

نوشته شده در پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:,ساعت 10:13 توسط علی تقی پور| |

 

روستای شادگان(گورو)

نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1398برچسب:,ساعت 15:36 توسط علی تقی پور| |

 

او                 آب
O
 
آسيو              آسياب
Aseio
 
آخون            اصطلاحی در خرمن كوبی
Axun
 
آربيز              الك ، غربال
Arbiz
 
ايشا         شما ، از شما ،شما ها
Eysha
 
ايسو   حالا.هم اكنون
Eyso
 
برد            سنگ
Bard
بره              برو
Bara
 
بو             پدر
Bo
 
بنگ         بانگ ، صدا
Bong
 
بنگشت          گنجشك
Bengesht
 
بی يك            با هم
Bey yak
 
بورگ ابرو Borg
 
پرچ         قطره .(مقدار كمي از يك چيز)
Perch
 
تاه ته      عمو
Tahta
تار جدا

Tar
 
تو     اتاق ، منزل
Tu
 
تش        آتش

Tash
 
پل       مو
Pal
 
جر      جنگ ، دعوا
Jar
 
جيا        جدا
Jia
 
دور    دختر
   
Dovar
 
دی       مادر   

Die
 
درو    دروغ

Doru
 
دهون        ﴿ چيل ﴾ دهان

Dohun  (chil ) 
 
دالو       پير زن

Dalu
 
هالو        دايی (برادر مادر )

Halu
خش        خوب ، خوش ، شاد

Khash
 
زر        زير
Zer
 
رهتن       رفتن

Rahtan
 
گهتن             گفتن
 
Gohtan
 
سی           برای

See
 
زئون       زبان

Zaon
 
قارون          قرآن
 
Gharun
 
 
كردن        كردن ، انجام دادن
 
Kerdan
 
ككا       برادر

Kaka
گپوبزرگ

Gapu
 
نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:,ساعت 13:9 توسط علی تقی پور| |

 

 

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟!


دوره ی ارزانیست ...!


دل ربودن ارزان!


دل شکستن ارزان!


دوستی ارزان است!


دشمنی ها ارزان!


چه شرافت ارزان!


تن عریان ارزان!


آبرو قیمت یک تکه ی نان!


و دروغ از همه چیز ارزان تر!


قیمت عشق چقدر کم شده است ...


کمتر از آب روان!


و چه تخفیف بزرگی خوردست قیمت هر انسان ...
"دکتر علی شریعتی
 
 
نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:,ساعت 13:5 توسط علی تقی پور| |

 

در ۴۵ كيلومتري شهرستان باشت در استان كهگيلويه و بوير احمد روستايي زيبا با طبيعتي دلنشين به نام شادگان(گورو) وجود دارد كه طبيعت سرسبز و مناظر زيبايش دل هر بيننده اي را مجذوب خود مي كند. كوههاي سرسبز اطراف روستا (كل كارد-بردگاه- تاويل )و همچنين آبشار فصلي آن (آبشار گله جني) و مناظر پوشيده از سبزه و درختان بلوط (ده بالايي-دشت راك -كوشك -براچنگ -جوبال و بيرمين )هر يك از يكي زيباتر شادگان را همچون عروسي زيبا تبديل كرده است .

 

روستاي شادگان در در ايام نوروز بعلت زيبايي هاي خاصي كه دارد پذيراي مهمانان زيادي از شهرستانهاي همجوار و ساير استانهاي ديگر مي باشد. 

 اين روستا كه  درزماني نه چندان دور حدود ۱۵۰ خانوار را در خود جاي داده بود هم اكنون تقريبا" خالي از سكنه (دو خانواده )مي باشد و علت اصلي اين مهاجرت نبود امكانات رفاهي و كار و ادامه تحصيل جوانان اين روستا كه الحق والانصاف بين روستاهاي همجوار بيشترين مدارج علمي دانشگاهي از كارشناسي تا دكترا را دارد بوده است.

بعلت عشق و علاقه مردم به روستاي شادگان كه زادگاه بيشتر اين جوانان بوده در ايام نوروز از شهرهاي دور و نزديك و حتي خارج از كشور دور هم جمع مي شوند و روز سيزده بدر را دور هم جشن مي گيرند.

هر چه از زيبايي اين روستا بگيم باز كم گفته ايم اگه شما به اين روستا اومديد نظر بديد كه چطور بود و روزتون چطوري گذشت و اگه نيومديد حتما" ايام نوروز بياييد و اين منطقه را ببينيد تا خودتان به زيبايي كه ما براتون گفتيم پي ببريد.

                                  پاتو سر تيمو ... خش اوميت.  

+ نوشته شده در 10:26 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | 3 نظر


To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره .

To find mails by the thousands when you return from a vacation
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی
هزار تا نامه داری .

To go for a vacation to some pretty place
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری .

To listen to your favorite song in the radio
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی .

To go to bed and to listen while it rains outside
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی .

To leave the Shower and find that
the towel is warm!
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !

To clear your last exam .
آخرین امتحانت رو پاس کنی .

To receive a call from someone, you don’t see a
lot, but you want to .
کسی رو که معمولا زیاد نمی بینیش ولی دلت
می خواد ببینیش بهت تلفن کنه .

To find money in a pant that you haven’t used
since last year .
توی جیب شلواری که از سال گذشته ازش استفاده
نمی کردی پول پیدا کنی .

To laugh at yourself looking at mirror, making
faces !!!
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و
بهش بخندی !!!

Calls at midnight that last for hours .
نیمه شب تلفن داشته باشی که ساعتها هم
طول بکشه .

To laugh without a reason .
بدون دلیل بخندی .

To accidentally hear somebody say something good
about you .
بطور تصادفی بشنوی که یه نفر داره
از ت تعریف می کنه .

To wake up and realize it is still possible to sleep
for a couple of hours !
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه
هم می تونی بخوابی !

To hear a song that makes you remember a special
person .
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یادت
می یاره .

To be part of a team .
عضو یک تیم باشی .

To watch the sunset from the hill top .
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی .

To make new friends .
دوستهای جدید پیدا کنی .

To feel butterflies!
In the stomach every time
that you see that person !
وقتی “اونو” میبینی دلت هری
بریزه پایین !

To pass time with
your best friends .
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی .

To see people that you like, feeling happy .
کسانی رو که دوستشون داری خوشحال ببینی .

See an old friend again and to feel that the things
have not changed .
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینی و
ببینی که فرقی نکرده .

To take an evening walk along the beach .
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی .

To have somebody tell you that he/she loves you .
یکی رو داشته باشی که بدونی دوستت داره .

To laugh …….laugh. . ………and laugh …….
remembering stupid
things done with stupid friends .
یادت بیاد که دوستهای احمقت چه کارهای
احمقانه ای کردن و بخندی
و بخندی و
…….. باز هم بخندی .

These are the best moments of life …
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند …

Let us learn to cherish them .
قدرشون روبدونیم .
“Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed”
” زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کنی
بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد”

*******************************************************
وقتی زندگی 100 دلیل برای گریه کردن به تو نشان میده ،
تو 1000 دلیل برای خندیدن به اون نشون بده .

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم شهریور 1390 11:37 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


 

فرق بین عشق و دوست داشتن از نظر دکتر شریعتی
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند
عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابتعشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می کند و باخود به قله ی بلند اشراق می برد
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد
عشق یک فریب بزرگ و قوی است
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
عشق در دریا غرق شدن است
دوست داشتن در دریا شنا کردن
عشق بینایی را می گیرد
دوست داشتن بینایی می دهد
عشق خشن است و شدید و ناپایدار
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار
عشق همواره با شک آلوده است
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر
از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می شویم
از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق می کشاند
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد
عشق تملک معشوق است
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد و می خواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند
در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
عشق معشوق را طعمه ی خویش می بیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم شهریور 1390 9:52 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


 

عكس از بهار 89 روستاي شادگان.رسول افشينپور شادگان

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:56 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | یک نظر


 

عكس از بهار 89 روستاي شادگان.رسول افشينپور شادگان

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:53 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


 

روستاي من شادگان-رسول افشينپور شادگان

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:52 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


 

بردهگاه روستاي شادگان بهار1389-عكس از رسول افشينپور شادگان

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:52 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


 

روستای شادگان(گورو)عکس از مازیار هاشمی شادگان

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:51 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


 

آبشار شادگان در جنوب کشور

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:50 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


آبشار زیبای شادگان(گورو)

+ نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390 10:50 توسط علی تقی پور آبادان (گچساران) | نظر بدهید


نوشته شده در دو شنبه 28 شهريور 1390برچسب:,ساعت 10:34 توسط علی تقی پور| |


Power By: LoxBlog.Com